رویایی که بهش رسیدم

1401/07/13

(این داستان کاملا واقعی و با جزعیات نوشته شده برای همین نسبتا طولانیه)
سلام اسم من محمده 20 سالمه داستان من از دوران بچگیم شروع میشه فک کنم حدود 5 یا 6 سالم بود دوران خاله بازی دورانی که که هنوز هیچ حس شهوتی درونمون نبود و هیچی از سکس نمیدونستیم منم یکی بودم مث همه بچها که به احتمال زیاد توی دوران بچگیشون با پسر یا دخترای فامیل دوست اشنا از سر کنجکاوی یه کاریی کردن درحد همون مالیدنو اینا منم با دختر همسایمون که اسمش فاطیه اینکارارو میکردیم اون 4 سال از من بزرگ تر بود اونموقه چه میدونستیم سکس چیه فقط برای کنجکاوی همو میمالیدیم و کلا اینکارارو هم اون یادم داد یادمه موقه بازی کردن تو خونه تنها بودیم و تنها کاری که میکردیم بوسیدن یا مالیدن کون هم بود اون موقه ها من فکر میکردم تنها کاربرد کص شاشیدنه فاطی دست منو میزاشت روی کصش میگفت بمال منم چه میدونستم چی به چیه میمالیدمو هیچ حس خاصیم نداشتم حالا بگذریم منم ازون موقه در همین حدو حدود یادمه خلاصه گذشتو گذشت ماهم بزرگ شدیمو تو این مدت هیچ ارتباطی باهم نداشتیم فقط در حد سلامو علیک اینم بگم که درسته فاطی همچین تحفه ای نبود بدن سکسیی نداشت یکمم تپل بود ولی تو این چند سال همیشه حسرت روزایی بچگیو میخوردم که چرا همون موقه ها نکردمش ولی خب بچه تو اون سن چه میفهمه کردن چیه خلاصه بیشتر وقتایی که جق میزدم به فکر اون میزدم همیشه دلم میخوایست یه روزی بکنمش توفکرمم بود یه حرکتی بزنم همیشه هم تو زهنم بود که فاطی دختر حشریو پایه ایه ولی لامصب 4 سال ازم بزرگ تر بود بعدم یه جوری بود که حس میکردم پا نده و اینکه همسایه ایم برام درد سر بشه برای همین حرکت انچنایی نمیکردم فقط یادمه سه چهار سال پیش یه بار به بهونه ای شمارشو از دختر خالم گرفتم (دختر خالم همسن فاطیه اینام از بچگی باهم دوستن)
بهش پیام دادم مستقیم نمیخواستم برم سر اصل مطلب همینطوری با ترسو لرز پیام میدادم وقتی پرسید شما اسممو بهش گفتم بعدم گفتم همبازیه بچگیات البته بازیامون مثبت 18 بود
بعدش یادمه درست جوابمو ندادو بهم گفت مزاحم نشو این کسشرا منم دیگه بهش پیام ندادمو باخودم گفتم کلا این کنسله.
دیگه گذشت تا پارسال که یه روز دختر خالم بهم پیام دادو گفت فاطی شمارتو میخواد بدمش؟ منم گفتم میخواد چکار
گفت نمیدونم میگه میخوام باهاش رل بزنم بایه شکلک خنده
منم خندیدمو گفتم بده شمارمو ببینم چکار داره.
ولی من قشنگ میدونستم چکار داره و دلش چی میخواد.
حدود یه ماهی گذشت بعدش یه روز دیدم پیام داده حالا یادم نیست دقیقا چی میگفتیم ولی همینطوری تو حرفامون قشنگ کرم میریخت بحثو میبرد طرف سکسو این بحثا یعنی حشرو کرم ریختن ازش میبارید منم از خدا خواسته همراهی میکردم ولی کسکش همیشه یه ادا تنگایی اخر بحثا در میاوردو نمیزاشت به اوج برسه بحثمون
یه چند وقتی همینطوری باهم حرف میزدیم دیگه جفتمون میدونستیم جریان چیه هدف چیه چون همه بحثامون سکسی بود اون میپرسید تاحالا سکس داشتی کیو کردی از جلو کردی یا عقب منم همین سوالارو ازش میپرسیدمو حرفامون همینا بود ​ولی فاطی میگفت من دوس ندارم رابطمون فقط سکس باشه میخوام این چند وقتی که باهمیم همو دوست داشته باشیم عاشق هم باشیم بهم عشق بورزیم حالا سکسم در کنارش باشه هم نیاز عاطفی همو برقرار کنیم هم جنسی بعدشم تو دوماد میشیو منم عروس میشمو تموم ولی الان نمیخوام فقطو فقط رابطمون برا سکس باشه میخوایم یه جورایی رل باشیم. اکر فقط برای سکس میخوای همین الان تمومش کنیم بهتره.
منم خدایی فاطیو هیج جوره به چشم عشقو عاشقی نمیدیدم اصلا ترکیبمون به این فازا نمیخورد باهاش حال نمیکردم نه با قیافش نه اخلاق اصلا طرف 4 سال از من بزرگ تر بود یعنی فقطو فقط برای سکس بود همچی
منم دلم نمیخواست کسی که از بچگی میخواستم بکنمشو از دست بدم بهش گفتم باشه قبوله ولی همون موقه عذاب وجدان گرفتم شبش رفتم بهش گفتم من واقعا هیچ حسی بهت ندارم فقط میخواستم یه مدت باهم باشیمو باهم حال کنیم فقط سکس باشه همچی اونم گفت باشه خدافظ منم چیز خاصی نگفتمو گفتم خدافظ

ولی تو دلم بود که کار ما به همین راحتی تموم نمیشه چون فاطیو میدیم واقعا دختر سگ حشری بود پسرایی که با یه دختر خیلی صمیمی و راحت باشن قشنگ میفهمن چی میگم چون وقتی یه دختر باهات صمیمو راحت باشه قشنگ میفهمی واقعا شهوت دخترا چندین برابر پسراست فقط تنها مانعی که برای دختر وجود داره که نمیتونه شهوتش رو بروز بده شرمو حیا و خجالتیه ک دختر داره وگرنه حتی اروم ترین دخترا شهوتشون چندین برابر پسراست
خلاصه بگذریم یه چند روزی گذشتو خبری ازش نبود تا اینکه دوباره یه روز پیام دادو بدون اعتنا به خدافظی که کرده بودو حرفایی که زده بوده شروع کرد همون حرفا و کسشرایی که قبلن میزدیمو به زدن یه چند روزی به همین منوال گذشت ولی با این تفاوت که ایندفعه بحث در مورد سکسو نمیزاشت عمیق بشه منم اصراری نمیکردمو تا جایی که خودش پیش میرفت همراهیش میکردم
تا اینکه یه روز گفت میایی خونه من تنهام میخوام وسیله سنگین بلند کنم بیایی کمکم کنی منم گفتم بخوام کمکت کنم شرط داره باید بزاری بکنمت اونم گفت نه کردنو بیخیال شو منم گفتم پس نمیام (واقعیت اونموقه قبلش جق زده بودم حشرم خوابیده بود بکیرم گرفتمش بعدم خایه نمیکردم برم تو خونه طرف چون هر لحضه ممکنه یکی برسه دیگه حساب کتاب نداره )
دیدم دوباره گفت بیا حالا کمکم کن منم چون میخواستم بپیچونمش گفتم اگه میدی بیام اونم گفت نه منم گفتم حوصله خر حمالی ندارم ولی دیدم خیلی اصرار میکنه گفتم کیرم دهنت باشه الان میام
بعد از دیوار کناریمون رفتم تو خونشون از در نرفتم که کسی نبینه بعدا داستان بشه
وقتی رفتم تو رو حیات بود داشت سبزی میشست بهم گفت برو تو من الان میام منم رفتم تو نشستم خدایی اونموقه اصلا به سکس فکر نمیکردم چون هم میترسیدم کسی برسه بعدم این مادرجنده قبلش جوری رفتار کرده بود ادای تنگارو درمیاورد که گفتم خودشم نمیخواد کاری کنه حتما نمیخواد بده. خلاصه بعد چند دقیقه دیدم اومد تو روبه روم نشست ازش پرسیدم بقیه خونواده کجان گفت رفتن خونه داییم من گفتم نیان شر بشه گفت نه به این زودیا نمیان تازه رفتن چنتا کسشر دیگه گفتیم بعدش هردوتامون ساکت شدیم یهو یه چیزی گفت که هنوزم که هنوزه یادش میفتم پشمام میریزه.
یهو نگاه کرد بهمو گفت توقع نداری که من بیام طرفت (اونموقه دیگه من فهمیدم کسکش کارو کمک کردن همش بهونش بوده و برنامه سکسه)
من با اینکه ادم پر رویی نیستم ولی اونموقه شهوتم به خجالتم غلبه کرده بود از خدا خواسته پریدم کنارش گفتم پس بگو جریان چیه دستمو انداختم دور گردنش اون دستمم گذاشتم رو سینش با اینکه مث سگ سگ هیجان داشتمو قلبم داشت میومد بیرون
یکم سینشو از رو لباس مالیدم یهو گفت بزار بیارمش بیرون تیشرتش ازین یقه گشادا بود یقه و سوتینو همراه هم داد پایین سینشو اورد بیرون خیلی سفید بود ولی خیلیم بزرگ بود مث هندونه بود من زیاد حال نکردم چون بنظرم ممه بزرگ درصورتی سکسیه که بدن طرف لاغر باشه اونم نهایت سایز 75 یا 80
وگرنه ممه هایی که از فرط چاقیو تپلیه فرق بزرگ باشه بنظرم اصلا سکسی نیست
خلاصو ممشو گرفتم برخلاف چیزی که تو دلم بود گفتم به به چقد بزرگه هشتادو پنجه اونم گفت اره من شروع کردم نوک سینشو خوردنو مکیدن بعد گفت بزار بخوابم رو مبل توهم تو بغلم بخواب راحت باشی بعد همینکارو کردیم همون هین که داشتم ممشو میخوردم اون یکی دستمو کردم زیر شلوارش شروع کردم کسشو مالیدن یهو گفت دستتو ببر پایین تر اینجا که بالاشه تر منم بردم پایین لای چاکش خیس خیس بود شروع کردم با دستم مالوندن کسش اونم دستشو از روی شلوار گذاشت رو دستم و دستمو فشار میداد که یهو دیدم محکم دستاشو دورم حلقه کردو شروع کرد لرزیدن ازش پرسیدم شدی گفت اره گفتم چقد زود چیزی نگفت بلند شد کنارم نشست دستشو از رو شلوار گذاشت رو کیرم گفت بیارش بیرون من همینطوری که خوابیده بودم شلوارمو دادم پایین اوردمش بیرون یهو گرفتش گفت الهییی
بعد گفت میشه نخورم من گفتم اگه دوس نداری نخور گفت باشه بعد گفت از پشت درد داره چیکار کنم من گفتم طوری نیس لاپایی میکنم بعد شلوارشو تا زانو کشید پایین دمر خوابید منم خوابیدم روشو کیرمو خیس کردم گذاشتم لای پاش چون هم استرس داشتم همم قبلش جق زده بودم زود ابم نیومد دوسه دقیقه ای گذشت بهش گفتم ابم بیاد کجا بریزم گفت صبر کن
بلند شد رفت تو اتاق چنتا دسمال اورد داد بهم ولی ایندفعه داگ استاید شد ولی کسکش چیزی نگفت نگو که میخواسته من از کون بکنم
منم اومدم همون لاپاییو ادمه بدم اولیو رفتم جلو اومدم عقب دومیو که رفتم یهو دیدم جیغ زدو پرت شد جلو نگو که سر کیرم رفته بود تو کسش یهو چرخیدو نشست گفت خاک تو سرت چیکار کردی کیرت رفت تو من گفتم نه بابا تو نرفت فقط سرش گرفت گفت نه خیلی میسوزه بیا نگا کن ببین چه گوهی خوردی پاهاشو داد بالا من نگاه کنم یهو دیدم کسش خونیه من سریع از همون دسمالا برداشتم گفتم از بس خیسه چیزی دیده نمیشه بزار خشکش کنم با همون دسمال جوری که نبینه کشیدم دورشو دور سوراخش خونارو پاک کردم(قلبم داشت میومد پایین گفتم دختره رفت تو پاچم دیگه)
گفتم هیچ طوریش نشده همین هین دسمالو هم کردم تو جیبم که نبینه یهو گفت چطور طوریش نشده خیلی میسوزه کیرت رفت تو حس کردم خودم
من گفتم نه هیچ طوریش نشده احتمالا سرش خورده به پرده بعد گفت با دستت بازش کن یه عکس بگیر ببینم منم یه عکس گرفتم جوری که پارگیش نیفته تو عکس
چون قشنگ معلوم میشد پالای پردش پاره شده بود ولی کامل کامل پاره نشده بود جوری که اگه دوباره کیر میرفت تو کامل پاره میشدو خونش میومد برا همین از ترسو دلهرم خیلی خیلی کم شد
بعد بلند شدو رفت دستشویی خودشو بشوره اومد بهم گفت توهم برو خودتو بشور منم رفتمو وقتی که اومدم بهم گفت مطمعنی طوریش نشده تو دسشویی دستم خونی شد یکم من گفتم نه خیالت راحت یه ضره فقط پاره شده یکم ترک خورده نگران نباش بعد گفت این هیچ کیرت سرش رفت تو حامله نشم یه وقت
من گفتم نه بابا با این پیش اب احتمالش خیلی کمه
بعد گفت تو ابت نیومد دیگه نمیخوای بکنی
من که ریده بودم از ترسو دلهره گفتم نه بابا برم کاری نداری اونم گفت نه و من رفتم .
بدترین جای ماجرا هم این بود کسکش بی ناموس تا 2 ماه بعدش پریود یشد اونموقه جفتمون مطمعن مطمعن بودیم که حامله شده در به در دنبال قرص سقط بودم تو این دوماه خدامیدونه چی بهم گذشت که بالاخره پریود شد منم دیگه توبه کردم گفتم گو بخورم طرف این دختره برم
چهارپنج ماه بعدشم دوباره تو خوته تنها شده بود ازین ماجراهم خیلی گذشته بود یادش رفته بود چی کشیدیم اونموقه بهم میگفت بیا ایندفعه از پشت بکن خدا شاهده بعدش زنگ زد التماس میکرد میگفت بیا هیشکی نیست چرا مقاومت میکنی ولی من نکه دلم نخواد ولی از یاداوری اتفاقای اوندفعه هنوز پشمام میریزه برا همینم پیچوندمش.
فاطی برام یه رویای شیرین دست یافتنی بود اما از نظر خودم ممنوعه …
ازون به بعدم درحد سلامو احوال پرسیی حرفای کسشر موقه بیکاریو این چیزا بهم پیام میدادیم تا اینکه نوروز 1400 بود یه استیکر یه زنه بود ممه هاش جای صفرای عدد 1400 بود بعد زیرشم نوشته بود سال 1400 مبارک
اینو براش فرستادم سین کرده بود ولی هیچ جوابی نداد منم چیزی نگفتم
تا چند وقت بعد دوباره بهش پیام دادم سلام خوبی خبری نیست ازت جواب مارم ک نمیدی
یهو جواب داد من رفتم قاطی مرغا دیگه بهم پیام نده نامزد کردم
منم گفتم به به مبارکه باشه خداحافظ اونم گفتم خداحافظ

دقیقا همین بود مکالممون فکرشم نمیکردم بعد این همه کشو قوص به همین مختصری تموم بشه و شد ازون موقه دیگه نه من پیام دادم نه اون
6 ماهی هست ازدواج کرده دیگم من ندیدمش هنوز .
خلاصه من به رویایی که داشتم رسیدم نه اونچیزی ک میخواستم ولی خب رسیدم تو ایرانم رابطه جنسی منع شده بین نوجوونا این دردسرارو داره باید خود ادم حواسشو جمع کنه .

ببخشید اگه دستورای گرامریو رعایت نکردم یا غلط املایی داشتم بار اوله داستان مینویسم.

نوشته: ممد


👍 2
👎 4
29501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

898093
2022-10-06 00:01:42 +0330 +0330

جالبه که دختره رفته قاطی مرغا نه تو

0 ❤️

898106
2022-10-06 02:33:04 +0330 +0330

تا یه جاهاییشو میشه باور کرد چون برا خودم اتفاق افتاده

2 ❤️

898139
2022-10-06 10:20:14 +0330 +0330

عزیزان متخصص مگه میشع کص یه ذره اش پاره بشه؟

1 ❤️

898158
2022-10-06 14:06:35 +0330 +0330

کس تاحالا گاییده نشه سوزن بزور توش میره چطوری سر کیرت فرو رفت اونم درد نداشتم گوه نخور بگو رفتم داداشش اومد کونم گذاشت

1 ❤️

898282
2022-10-08 00:20:55 +0330 +0330

کسشعر بود در حد ،

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها