سلام به همگی امیدوارم حال دلتون خوب باشه
من علی هستم(مستعار) و این داستان مربوط به قبل عید۱۴۰۳هست تقریبا یک ماه مونده بود عید و منم اسنپ تو یکی از شهرهای مازندران کار میکردم که یه روز رفتم مسافرمو سوار کنم و اومد یه خانم تقریبا۳۳ساله ارایشگر بود سوار شد و راه افتادم توی مسیر به بهنونه برنامه اسنپ مشکل داره بحثو باز کرد و ادامه دادیم تا رسیدیم و بعد گفت میخوادد تتو بزنه سراغ دارم یا نه که گفتم اره و شمارشو گرفتمو گفتم فامیلیتون چیه و گفت همه بهم میگن باران اما تو هرچی دلت خواست سیو کن فهمیدم خوشش اومده و سیو کردم بعد پیام داد که اره بیا دنبالم میخوام برگردم و بعد یکی دوروز دوباره پیام داد منم بهش گفتم خوشت از من اومده و اگه که اره بگو و گفت اره بعد رفتم دنبالش و فهمیدم خانوم با شوهرش به مشکل خورده البته خیلی ساله ولی بخاطر دخترش نمیتونست جداشه از یه طرفم برادر شوهرش بهش گفته بود میخواد بکنتش و از اول روش نظر داره این گذشتو قرار بیرون و بعد یه روز رفتیم تو ماشین یجا زدم بغل حرف بزنیم که کم کم بحث سکسی شد و لب گرفتیم خیلی شهوتی بود تا جایی که میدونستم شوهرش باهاش کاری نداشته و خودارضایی میکرده کیرمو از رو شلوار مالیدو دراورد گفت میخوایی بخورم گفتم هرطور دلته که شروع کرد به خوردن و بعدش گفتم بریم جایی که گفت نه پریودمو دیرم شده رسوندمش و بهش گفتم میخوام برم شهرمون برا عید گفت باشه ماه رمضونم که بود برگشتم پیام دادم گفتم میخوام ببینمت که گفت نه و من اشتباه کردمو توبه کردم و دلیلش رو هم نگفت و گفتم باشه هر طور راحتی و دیگه ندیدمش خوشم ازش اومده بود نه فقط برا سکس نمیدونم به دلم نشست ولی خب حتما قسمت نبوده
ببخشید داستانو کوتاه کردم با نهایت احترام بی احترامی نکنید🙏
نوشته: Ali
حیف نت که برای این کصتانت حروم شد مثل خودت که حروم زاده ای
فکر کنم واقعی باشه چون خودم تجربه داشتم ولی موقع داستان نوشتن شاش داشتی کیرتو محکم گرفته بودی و این پا اون پا میکردی که فقط داستان بنویسی بری دستشویی
شرط میبندم داستان نوشتی تموم شد گزینه ارسال زدی گوشی گذاشتی زمین منتظر نشدی که ارسال بشه بدو بدو رفتی دم در دستشویی ولی حیف کار از کار گذشته بود و شما خودتو خیس کردی😂
از داستان معلومه طرف کارش همینه پول کرایه نده وساک مجلسی تو ماشین وتوبه کنه صوری و بعدشم راننده بعدی
اتفاقا همین داستان ناقص و ناتمام اما واقعی بسیار شرف دارد بر خیالپردازیهای مجلوقانه یه مشت افراد متوهم سکس نکرده که صد پاراگراف خیالبافی مینویسند که بیشتر مواقع چنان گاف های گنده میدن که آدم از خواندن قبل و بعدش پشیمون میکنه و به ادامه خواندنش پایان میدی. کی گفته داستان سکسی حتما"به دخول های متوهمانه ختم بشه،
ایول داداش قلمت روان باد بازم بنویس
تقصیر خودت نبوده دول موشی بوده
طرف گفته ریدم تو این شانسم بعد از اینکه دودولتو دیده🤣
منم راننده اسنپ هستم ولی اکثر خانمایی که مسافر من هستند مثل برج زهرمار می مونن نمیشه باهاشون حرف زد
کیر تو روحت با داستان تخمیت اون چه آرایشگری بوده که سراغ تتوکار رو از تو کس مشنگ گرفته . کوسشعر ننویس جقی
آخه خودت اینو میخوندی بی احترامی نمیکردی؟ واقعا این داستان بود؟؟؟ قضاوت با خودت!!!دیسلایک👎👎👎
خوب الان چیکار کنم؟ اومدی بخش داستان سایت رو معطل کردی که چی؟ نه واقعا پیش خودت چی فکر کردی این تگراف رو نوشتی؟
واقعا این سایت ادمین داشتن یا نداشتنش چه فرقی میکنه وقتی داستانهای ملت رو روزها تو صف انتظار میزاره که همچین کوسشعرهایی رو انتشار بده