داستان رنگین کمونی یک ترنس

1400/06/16

سلام به همه دوستان عزیز شهوانی من اشکان هستم و داستانی که میخونید گی هست و باید بگم اگر اهل کیرسالاری هستید و هوموفوب شدید دارید این داستان رو نخونید که اصلا واستون مناسب نیست من ترنس هستم و هجده سالمه و ساکن تهران هستم (البته اشکان اسم مستعارمه اسمی که همیشه دوست داشتم داشته باشم و بقیه اسم ها هم همینطور) از نظر ظاهری و استایل بیست هستم سفید هستم مو هام لخته و ریزه میزه هم هستم و مو های زائدمم لیزر کردم این رو هم بگم که مو هامم رنگ میکنم و از نظر زیبایی هیچی کم ندارم اخلاقمم از بچگی دخترونه بود و به پوشیدن لباس زنونه علاقه داشتم و یواشکی آرایش میکردم و حتی وقتی بچه بودمم با اسباب بازی های دخترونه بازی میکردم یعنی تا این حد 😁😂 حالا چی شده خواستم داستان بنویسم ؟ خواستم داستان رو بنویسم و بگم که همه جور افرادی توی این خراب شده ایران وجود دارند و کسی هم حق نداره بقیه رو مسخره کنه و بهشون بگه کونی یا واسشون تایین تکلیف کنه خوشبختانه من توی یک خانواده آروم و البته ثروتمند به دنیا اومدم و پدر و مادرم و برادر بزرگترم منو کاملا درک میکنند پدرم گفته سربازیتو بعدا میخرم و یا اگرم نشد معافی واسه ترنس بودنت میگیرم اما ای کاش همه گی ها و ترنس ها هم مثل من درک میشدن 💔💔 خلاصه بریم سراغ داستان و از موضوع منحرف نشیم یه مغازه داری هست سر کوچه خونمون که لوازم زینتی میفروشه رابطش باهام خیلی خوبه اونقدر خوب که پارتنرم به حساب میاد منم همیشه میرم شبا پیشش و باهاش درد و دل میکنم هیچ وقت اولین سکسم باهاش یادم نمیره منو برد تو خونش لختم کرد انداختم روی تخت راستی اینم بگم اسمش احسانه و بچه خوبیه خلاصه شروع کرد ازم لب گرفتن و لبامو میخورد خیلی یواش و آروم و عاشقانه یه ده دقیقه ای ازم لب گرفت منم هلش دادم یواش کنار و گفتم لبمو کندی و اونم گفت مگه میشه از لبات دل کند عشقم ؟ و شروع به بوس کردن لپم کرد و گفت جون بعد ژاکت و زیر پیرنیمو کند و شروع کرد به لیس زدن سینه هام و منم چشمام بستم و یواش آه آه میکردم بعد هم شروع کرد به بوس کردن گلوم و اومد یواش یواش پایین بعد هم پیرنش رو در اورد و شلوار جین منم کند و بعدشم شرتمو و فقط جورابای سفید و کوتاهم باقی موند رفت سراغ شومبولم و یکذره واسم ساک زد خیلی قشنگ شومبول پونزده سانتیمو ساک میزد و منم کیف کردم بعدش هم سریع شلوار و شرت و جوراباش رو کند و کامل لخت شد وقتی کیر بیست سانتش که شق شده بود رو دیدم 🍆 خندم گرفت گفتم احسان عشقم ؟ با این میخوای ترتیب منو بدی ؟ کلفت تر و بزرگتر از چیزیه که انتظارشو داشتم بکنی توم نمیمیرم ؟ 😂 اونم گفت نترس عشقم یه جوری میکنمت که اصلا حس نکنی بعد سریع رفت حضرت وازلین رو اورد و مالید دم کون من و بعد گفت صبر کن عشقم قبلش یکذره واسم ساک میزنی منم گفتم باشه چشم بعد شروع کردم واسش ساک زدن و اونم خیلی حال کرد و کیرش سفت تر شد بعد دوباره به حالت داگی درم اورد و وازلین و مالید دم کونم یه انگشت کرد تو کونم دید انگار یکذره بازه گفت بازی ؟ منم گفتم آره با خیار یه شیطونی هایی کردم گفت چطور تونستی با آقای خیار به من خیانت کنی من باید بازت میکردم منم گفتم شرمنده به بزرگی خودتون ببخشید بعد وازلین مالید دم کیرش و یک ذره باسن منم چرب کرد و هل داد تو وقتی کرد واقعا باید اعتراف کنم خیلی درد داشت و جیغ کشیدم اونم گفت ببخشید عشقم بعد کیرشو کرد تو خیلی یواش یواش کرد تو تا رسید به آخرش حدود یه ربع طول کشید تا بیست سانتو بکنه تو وای خیلی درد داشت اولش ولی وقتی یک دقیقه گذشت دردش خوابید بعد یواش یواش تلمبه میزد و منم چشمامو بستم و آه آه میکردم با صدای نازک از حالت داگی کلا خوابوندم روی تخت و میکرد منو منم آه آه میکردم و کیرمم زیرش که تخت بود داشت تحریک میشد با نرمی تخت یه سه دقیقه منو کرد و بعد صاف رو کمر خوابوندم و یکی از پاهامو داد بالا و گذاشت روی شونش یعد جورابمم در اورد یه لیسی به پام زد که نگو معلوم بود تو شهوت غرق شده حسابی بعد کیرو کرد تو کونم منم دوباره آهو نالم شروع شد بعد هم گفت عشقم دستاتو دور کمرم بنداز میخوام بلندت کنم سرپا بکنمت گفتم زورت میرسه ؟ گفت لاغری وزنی نداری که میتونم بلندت کنم بعد که بلندم کرد همش سی ثانیه تو اون حال منو کرد و واقعا عالی بود خلاصه به ده روش منو کرد و معلوم بود عمو جانیه برای خودش آخرش هم من یک ذره جق زدم آبم اومد ریختم رو شکمم اونم جفت پاهامو داد بالا چند تا تلمبه سریع زدو آب کمرش اومد و ریخت تو کونم بعدش گفت عشقم واقعا عالی هستی و یه لب از من گرفت منم گفتم احسان جان تو خودت عالی تر هستی بعد اون جریان همیشه واسش زن پوشی میکردم و آرایشم میکردم و حسابی با هم حال میکردیم الرته ناگفته نماند منم اونو میکردم بعضی وقتها و واقعا قمبل عالی داره و اینم از داستان رنگین کمونی من دوستان لطفا نظراتتون رو محترمانه و بدون فحش بدید خوب منم ترنس هستم و این طبیعتمه و علاقه ای هم به دخترا ندارم بوس به همتون بای 😚💋

نوشته: اشکان


👍 12
👎 8
10601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

830817
2021-09-07 23:58:07 +0430 +0430

دوست عزیز هیچ داستان واقعی نداریم اینجا،اینحا همه داستانا یا توهمن یا حسرت یا کصشعر،اگه شما یه ترنسی که تو ایران درک میشی اوکی
پس منم کون آقای محمدی گذاشتم

1 ❤️

830836
2021-09-08 00:45:24 +0430 +0430

حضرت وازلین! 😀

0 ❤️

830870
2021-09-08 03:05:01 +0430 +0430

همش کون کونک بازی😒😒

0 ❤️

830878
2021-09-08 04:31:43 +0430 +0430

جووون داستان نویس خیالی

0 ❤️

830881
2021-09-08 05:23:58 +0430 +0430

تا آخرین این ترنس آبستن احتشامی جلوی چشمم بود فکر کنم چون خوشگل یادش افتادم

0 ❤️

830934
2021-09-08 14:07:19 +0430 +0430

شومبولت ۱۵ سانته ؟؟؟

0 ❤️

831076
2021-09-09 02:36:54 +0430 +0430

کاش یکی مثل تورو تو زندگیم داشتم تا منم اولین سکسمو تحربه میکردم …

0 ❤️

831194
2021-09-09 16:42:12 +0430 +0430

کیر 20 سانتی رو کرد توش ؟؟؟ جلسه اول ؟
بگذریم
کیر منم کلفته بخور که مفته مفته

0 ❤️

832625
2021-09-16 15:16:40 +0430 +0430

,داستان خوبی بود
خیلی خوب میشد مارو بیشتر درک میکردن
کاریم ندارم که داستانت واقعیه یا نه

1 ❤️