سلام من ملیکا هستم ۲۱ سالمه پوستم تقریبا سفیده و قدم ۱۶۸ و وزنم ۷۰ ، چهره معمولی دارم و این اولین باری هستش که داستانمو مینویسم و کاملا واقعیه ( اسامی مستعار هستش ) امیدوارم خوشتون بیاد ،
ماجرا از اونجا شروع شد که یه شب دوستم مریم بهم زنگ زد و گفت قراره با حمید و سعید بریم بیرون ، سعید و مریم دوست دختر و دوست پسر بودن ، من و حمید فقط و فقط رفیق بودیم
اماده شدم و رفتیم بیرون دور زدیم بچه ها برنامه ریختن که مشروب بخوریم ، یه شیشه گرفتن و کلی خوراکی و شام رفتیم خونه حمید ، نشستبم مشروب خوردیم و گفتیم و خندیدیم ، از اول شب یکم حس میکردم که حمید زیادی به من توجه میکنه ، رفتاراش مثل همیشه نبود و اولین باری هم نبود که با هم مشروب میخوردیم نمیشد گذاشت پای مستیش ، خلاصه که بعد از کلی خوشگذرونی و مسخره بازی ، مریم حالش بد شد و زود خوابید سعید هم کنارش تو سالن خوابیدن ، منو حمید رفتیم تو بالکن سیگار کشیدیم و یکم حرف زدیم که یهو منو بغل کرد و گردنمو بوسید ، کلا هنگ بودم و اصلا نمیدونستم چی باید بگم فقط بهش گفتم بریم داخل ، رفتیم داخل و شروع کردیم دوباره مشروب خوردن ، تا اینکه گفتم دیگه چشمام باز نمیشه کجا باید بخوابم!؟ دستمو گرفت منو برد تو اتاقش نشستم رو تخت ، اومد جلوم ایستاد گفت میدونی چند وقته منتظر این لحظهام ، من کلا تو شوک نگاش میکردم ، شروع کرد گردنمو بوسیدن ، گوشمو لیس میزد ، منم دست گذاشتم رو صورتش و لپشو نوازش میکردم بدنم گرم شده بود و نوک سینههام سفتتتتتتتتتت ، چشاااام خماااااررررر ، زیر لب اروم ناله میکردم ، یهو به خودم اومدم گفتم بهتره اینکارو نکنیم منو تو رفیقیم ، به حرفم توجهی نکرد و لبامو بوسید ، خییلییی حس خوبی بود ، دستشو گذاشته بود رو سینهم و میمالید و لبامو مک میزد و اروم گاز میگرفت، بعد از چند دقیقه که تو این وضعیت بودیم ، لباسامو در اورد ، زیر لباسم یه شورت و سوتین مشکی پوشیده بودم ، یهو چشاش چهارتا شد و گفت عجب چیزی زیر لباست قایم کرده بودی (سایز ممههام ۷۰ ) یه لبخند شیطانی تحویلش دادمو ، افتاد روم و شروع کرد لیس زدن نوک ممههام و اون یکی سینمو میمالید ، من دیگه آه و نالم بلند شده بود و سرشو محکم فشار میدادم به سینم و اونم هی سینمو لیس میزد و نوکشو گاز میگرفت ، منم فقط ناله میکردمو موهاشو چنگ میزدم یه چند دقیقه ای تو این وضعیت بودیم که بلند شد و لباسشو در اورد ، وااااااای که چه کیر بزرگ و کلفتی داشت ، باورم نمیشد ، بهش گفتم نمیزارم من بکنی من تحملشو ندارم خییلیییی بزرگه ، به حرفم توجهی نکرد و اومد جلو که واسش ساک بزنم ، نشستم رو زمین ، و کیرشو گرفتم تو دستم یکم باهاش بازی کردم ، سر کیرشو کردم تو دهنم ، خییلی حس خوبی بود ، کیر بزرگ و داغی داشت ، سر کیرشو لیس میزدم و با دستام تخماشو ماساژ میدادم ، چشماشو بسته بود و حال میکرد چند دقیقه اینکارو کردم که ، دستشو گذاشت رو سرمو تند تند تو دهنم تلنبه میزد داشتم خفه مبشدم با دستام کنترلش میکردم اما فایدهای نداشت ،اب دهنم کلا ریخته بود رو سینه هام و صورتم کلا خیس شده بوذ ، بعد منو بلندم کرد ، هل داد رو تخت ، سریع از کشوی کنار تخت کاندوم برداشت کشید رو کیرش گفت امادهای ، گفتم نههه جرررر میخورم گفت جوووووون میخوام جرررر بدم این کس تنگتو کیرشو چند بار مالید به در کسم خیییلییییی خوب بود، کسم خیسه خیس بود، داشت نبض میزد دلم کیرشو میخواست ، کم کم نالم بلند شد و اااااه و اووووه میکردم یه دستشم گذاشته بود رو سینم و با نوکش بازی میکرد بعد ، کیرشو روی کسم تنطیم کرد با یه دستش دوتا دستامو گرفت و با یه دستشم جلوی دهنمو گرفت ، با فشااااااار کیرشو تا ته جا کرد تو کسم ، واااااااااای که داااشتم پااااااره میشدم ، داااد میزدم ولی دستش جلو دهنم بود ، اشکم در اومد ، اروم اروم شروع کرد تلنبه زدن دیکه منم داشتم حال میکردم ، پامو حلقه کردم دور کمرش ، دستامم ول کرد و من بغلش کردم و گردنشو مبوسیدم و صدای ناااالم بلند شد و دیگه همش میگفتم منو بکننننن و جرررررم بذه اونم حشری میشد و بیشتر کیرشو جا میکرد داخل ، همینطوری که تلنبه میزد با دستش کسمو میمالید م من دیگع تو اووووج بودم ،چشامو بسته بودم ناااااله میکردمو کمرشو چنگ میزدم چند دقیقه گذشت و بدنم لرزید و ارضا شدم حمید هم فهمید ارضا شدم لبامو میبوسید و سینمو میخورد بعد از چند دقیقه پشت کردم و داگ استایل شدم ، اونم از خدا خواسته ، دهنمو گرفتو کیرشو تا ته جا کرد با یه دست دیگش سینههامو محکم فشار میداد ،و وحشیانه تلنبه میزد من فقط دااااد میزدم میزدم و ناااااله میکردم هعی در گوشم میگفت جنده منی فقط به خودم کس بده این حرفاش منو بیشتر تحریک میکرد همینطور تلنبع میزد که یهو صدای نالش بلند شد و فهمیدم میخواد ارضا شه خودمو کامل چسبوندم بهش ، و با دستم کسمو میمالیدم ، اونم تند تند کیرش گندشو عقب جلو میکرد خیییلییییی حال میکردم ، یکم گذشت من ارضا شدمو حامد هم ابشو خالی کرد تو کاندوم ، همینطور که کیرش داخلم بود خوابید روم و گردنمو میبوسید ، لپمو میبوسید ، بلند شد خودشو و منو تمیز کرد و یکم لاس زدیم و تا صبح لخت تو بغل هم خوابیدیم
پ.ن: ببخشید اگه بد بود من تجربه نوشتن ندارم و اینکه اگه براتون سوال پیش اومد که دوستم و دوست پسرش چرا بیدار نشدن و اینا ، به این خاطر که در اتاق بسته بود و فاصله اتاق با سالن زیاد بود
ممنونم که داستان منو خوندین
نوشته: ملیکا
لایک،بنظرم خوب بود وروان نوشته شده بود خصوصا که غلط املایی هم نداشت
خانوادت نمیگن شب کجا خوابیدی تا صبح؟؟؟ پرده نداشتی؟ ابهامات زیاده ملیکاااااااا، برای بار اول هیچ احمقی نمیره سراغ کس طرف، یا حمید میدونسته صفرت آزاده ؟؟ مبهمه داستانت
ولی از نظر نگارش و غلط املایی اوکی بودی
منم به هیچی کاری ندارم
فقط نفهمید حمید گایدت یا حامد!!
بالاخره حمید گائیدت یا حامد؟؟
کلا سبک نوشتنت شبیه توجیهات حکومته
طرف زده دختره را کشته
بعد میگه بیماریه زمینه ای
دختر ۲۱ ساله که کصش باز خودش یعنی پاره بعد نمیدم و بزرگ و پاره میشم چی بود جنده خانم برو عامو کونت بده کف دستی تو بزن
یاد یه جک افتادم
گفت اینکارا شما با دوست و رفیقاتون میکنین زن و شوهرها باهاش بچه میسازین
نوش جانتون خوب بود
با طرف رفیق ساده بودی
ولی کلی با هم رفته بودید پای بساط مشروب خوری
کاری هم باهات نداشته بود تا قبلش
شیر آبم واز
باشه واقعی بود