سلام
سلام به همه بچه هایی که میان تو شهوانی و خاطرات خودشونو مینویسن
به اونایی که داستان رو میخونن،ودر آخر بجای ناسزا گفتن تشکر میکنن و اجازه میدن تا نویسنده ادامه بده و داستانهای شهوتناک خودشو بازم بنویسه.
اسمم عرفانست،3ساله از بهمن جدا شدم(چند سالی با هم زندگی کردیم اما خلاصه به دلایل مختلف از هم دل کندیم)
پس از جدایی…
پائیز بود…
هوا ابری و طوفانی،جنت آباد میشستیم،پیش مادرم و برادرم زندگی خوبی داشتیم،هوا بارونی بود،یه 206 مغز پسته ای و یه دهنه مغازه تو آریا شهر دارو ندارم بود.یه بوتیک و یه فروشنده خانم.
تو راه داشتم میرفتم بهش سر بزنم گوشیم زنگ خورد.
الو سلام عرفانه…
سلام،شما؟
حالا مارو نمیشناسی!!!
نه نشناختم،عرض کردم شما؟؟؟
احسانم برادر شوهر سابقت////آها احسان تویی؟خوبی چه خبر چکار میکنی؟
خوبم/مرسی
کجایی؟
دارم میرم مغازه…
اووو پس مزاحم نمیشم
قربانت کار داشتی؟
آره،میخواستم ببینمت///منو؟؟؟///آره.
خیره ایشالله…آره خیره///ساعت 6 بیا میدون ولیعصر سر پاساژ ایرانیان.
کار داری بگو الان///نه بیا اونجا
خلاصه رفتم،رفتم دیدم آقا با یه سوناتا اومد بوق بوق بوق.دیدم داره صدام میکنه.رفتم سوار شدم رفت سمت راه آهن.داشتیم در مورد خودشو زن و بچه هاش و شوهر سابقم بهمن صحبت میکردیم/گفت رفته آلمان و اقامت گرفته.گفتم ولش کن اونو کار داشتی؟گفت:دلم واست تنگ شده بود/منم گفتم مرسی از اینکه بیادم بودی اگر میتونی منو ببر دم مغازه هم باهم حرف بزنیم هم ماشینم اونجاست.
گفت اه ه ه ه بی ذوق…تعجب کردم با خنده گفتم چرا آخه؟؟؟گفت بابا بریم یه کافی شاپی جایی…
گفتم کار دارم باید برم
گفت نه بریم///گفتم اوکی برو
رفت به یه کافی شاپ دوتا قهوه سفارش داد خوردیم.بعد گفت با تنهایی چه میکینی و منم گفتم بهتر از با داداش تو بودنه/
خندیدو گفت من چی؟
منم با تعجب گفتم یعنی چی من چی؟؟؟
گفت من مثه اون نیستما…گفتم درسته تو از اون بدتری/ناراحت شد/منم خندیدم گفتم ناراحت نشو بابا توام شوخی کردم
خلاصه اون روز گذشت و شب رفتم خونه اس داد گفت امروز چطور بود؟گفتم مثه همیشه یه روز خدا بود دیگه/گفت نه با من؟گفتم خوشحال شدم بعد 3سال دیدمت/گفت من دوستتدارم/بدون مقدمه
من هاج و واج مونده بودم چی بگم!!!
دیگه تا صبح جوابشو ندادم و خوابیدم/صبح پاشدم دیدم 23 تا اس داده و آخریش این بود که فردا بیا قلهک خونمون با همسرم سر اس دادن به تو دعوامون شده و کارمون به طلاق داره میکشه///منم که حالم از اسم طلاق بهم میخورد سریع پاشدم گازشو گرفتم سمت پاسداران(قلهک)
تو راه زنگ زدم بهش گفت فقط بیا…زووووووووود
رفتم خونشونو بلد بودم.زنگ زدم در باز شد رفتم بالا///درو باز کرد گفت بیا تو
رفتم گفنم سوسن کجاست///گفت بشین.نشستم رفت با یه ظرف میوه اومد تو پذیرایی.
گفتم سوسن کجااااااااااست.گفت دروغ گفتم بابا دوست داشتم بیای اینجا ادامه حرف دیشب رو بزنیم
کفتم بس کن احسان/من بازیچه دست تو و داداشت نیستم احمق
شروع کرد به چرت گفتن/من دوستتدارم/عاشقتم/از اولم من میخواستمت
بعد که رفتم تو فکر که چرا منه احمق تا اینجام اومدم،دیدم کنارم نشسته دستمو داره فشار میده.گوسفند بیشعور یدغعه شعور کرد به حرف سکسی زدن.تو فکرای خودم بودم دیدم داره با دست گردنمو میماله.همین که اومدم پاشم گفت عرفانه فقط یکبار
گفتم آشغال عوضی تو زن داری/من هرزه نیستم که…
گفت میدونم تا اینجا اومدی بزار من به آرزوم برسم/دیدم داره لخت میشه
داد زدم بی ناموس لخت نشو زشته…بدتر داشت حشری تر میشد…منو کشید انداخت وسط اتاق/بدنم بی حس شده بود از استرس و ترس///التماس کردم اما بدتر میکرد.همون وسط پذیرایی شروع کرد لبامو خورد/کثافت انگار تا حالا لب نخورده بود/تو همین حین داشت کسمو با دستش فشار میداد
منم هیچ راهی نداشتم جز التماس کردن
آروم در گوشش گفتم کثافت الان زنت میادا/گفت نترس با دوستاش رفتن تیراژه تا غروبم نمیان.با شنیدن این حرفش یکم شل شدم تو لب گرفتن ناخودآگاه باهاش راه اومدم.رفت سراغ سینه هام/مالید و مالید/لباسامو از تنم دراورد و از گردنم شروع کرد به مالیدن/داشتم تحریک میشدم/صدای اوووف اوووفم داشت بلند میشد.کل بدنمو لیسید/رفت سراغ کسم.
وقتی دید خیسه حال کرد.گفت پس توام داری حال میکنی؟گفتم بخورش دیگه،بخوررررر
گفت چی بازم بگووو/گفتم جون مامانت بخوووووور.مثل سگ داشت لیس میزد.انقد لیسید تا آبم که مثه همیشه با فشار میومد پاشید رو صورتش…بدجور خورده بود تو پرش.پاکم کردو کیشو اورد جلو صورتم براش ساگ زدم اما با دندون
خلاصه کیرش که 12 سانتم نبودو کشید رو سینم،شکمم تا رسوند به کسم
وقتی کرد تو کسم فکر نمیکردم انقد درد داشته باشه/البته فقط اولشا…
بعد که تلمبه میزد داشتم حال میکردم…حرفاش داشت دیونم میکرد…دیگه فجیه دادم در اومده بود
اونم بیشتر تحریک شده بودو داشت بالا پائین میکرد کیرشو/میگفتم بکن احسان بکننننننن
جوووووووو
ووووون جرم بده حرومی…
جیگرم داره حال میاد بکن فداتشم.3ساله تو کفم.بکن عمرم…
خلاصه اونم داشت دیگه نعره میزد که من بازم آبم اومد،انقد خیس شده بود کسم که میگفت دیگه حال نمیده/من متوجه صدای در شدم/میدونستمم احتمال 90 درصد زنشه/کشدمش رو خودم گفتم اگه نکنی میرما/سریع کیرشو کرد تو کوسمو منم داد و هوار که تحریک بشه/میگفتم بکن زن جنده بکن جیگر///داشت تلمبه میزد که یدفعه وااااااااااااااااای صدای جیغ یه زن کل اتاق رو برداشت
ها ها زنش بود…
من خونسرد پاشدم لباسامو تنم کردم زنشم بی حال افتاد رو کاناپه و گریه میکرد/معلوم نبود بیهوشه یا…
منم گفتم احسان جان فداتشم حال کردم/مرسی
زنش منو نمیشناخت/چون 1سال بعد طلاقمون باهاش ازدواج کرده بود.جراتم نکرده بود بهش بگه زن داداش قبلیشم
خلاصه زن بدبخت اونم طلاقشو گرفت و اون کثافتم به سرنوشت داداش احمقش دچار شد
خیلی طولانی شد/ببخشید عزیزانم
فدای همتون
دوستتون دارم
عرفانه
بوس بوس بوس
نوشته: عرفانه
دمت گرم خوب گاییدیش عالی دمت گرم ایییییینه عاقبت کونی بازی
میتونست جالب باشه اگر یه کم رئال تر مینوشتی
فک نمیکنی این تغییر موضع یهویی زنی که سه ساله رابطه نداشته ولی ناگهان تبدیل میشه به یه روسپی بی حیا زیادی داستانتو ابکی کرد؟
درسته که گفتن اینجا شهوانیه و جای خاطرات و داستانهای سکسیه اما نباید پرداختن به تحریک کنندگی داستان نویسنده رو از توجه به باور پذیر بودن متن باز داره
داستان تا اونجایی که زنه میاد تو حقیقت داره… کردتت، بعدم بلند شدی اومدی برای اینکه جیگرت خنک بشه اون تیکه آخرو تو خیالت سرهم کردی… ?
امثال توروفقط بایدگاییدطلاق داد تابقیه هم بگان وپولت ندن،،،آخه عوضی چرامیبافی؟؟؟کدوم خریه تااطمینان پیدا نکنه بره زیرکیربخوابه مگرجنده باشه طرف،،،بیشترنوشته هات به شهر نو میخوره تاقلهک،،ایدزی سوزاک سفلیسی
اولأ:مشخصه اون دوتا داداش بدجور ایل و تبارتو گاییدن که انقد داری خودتو جر میدی دومأ:بوس بوس و کیر خر،جنده سگ بغل کن و گربه ماچ کن
به فندقستان شهوانی خوش امدید
گلم چش نداشتی ببینی خودت بی شوعری و و دیگران شوعر دارند!! هر چند که شوعربود و نه شوهر
دوست گرامی نگارش شما خیلی ضعیف و محتوای داستانت هم جالب نبود
ببین توی شروع داستانت جوری نشون میدی که یه زن کاملا جدی و با دیسیپلین هستی ولی در ادامه داستان کاملا این ویژگی رو نابود میکنی و مثل فاحشه ها رفتار میکنی … قابل قبول نیست این شیوه ی رفتاری …
من تا حالا با حدود 10 تا زن رابطه داشتم ولی هیچکدوم آبشون نپاشیده نمیدونم شما شیر فلکه ات شاید خراب بوده
عامو ای مال 50 سال پیشه خو, امتیاز گرفته اومده بالو یا کپیه ؟
کل دارو ندارت یه دهنه مغازه تو آریاشهر و یه 206 مادرت به عزات بشینه حتما از درآمد شرافت مندانه جندگی پس اندازش کردی …
خودتو معرفی کن به تیمارستان حتی واسه خودت خطرناکی
خب دادن نظر تخصصی یکم سخت شد
داستان تا آخراش خوب داشت پیش می رفت
چند خط آخر یکم ضعیف شد
ممنون بازم زحمت کشیدی.
به یاد اون روزهااا در بلوچستان
دوستان شهوانی ایانرم افزارکوس یاب ساخته نشده؟مابه شدت درخراسان جنوبی به ان احتیاج داریم
فیلم هندی که میگن همینه اخرش زنش طلاق گرفت وبه سرنوشت برادرش دچارشد اخی حیونی;-(;-(;-(;-(;-(
راستی اگه هوس کردی خواستی درخدمتم
فقط تعجبم از اینه که چرا کیرش ۱۲ سانت بود، کم کم باید ۲۰ سانتی میبود
این داستان تکراری بود از قستمهای اول شهوانی بود قبلا خونده بودم
بابا بدبخت فقط يه داستان نوشته ديگه چرا اينقدر گير ميدين بهش فقط تواسمش اشتباه شده بايد بجاي داستان مي نوشت افسانه ،همين
تکراری بود عرفانه جون.حالا یا سرقت ادبی بود یا خودت مغزت ریپیت کرده.بوس بوس بوس
اون لاسی بازی در اورد.؟باشه.چرا همراهی کردی خودت دلت بود دیگه.بعدشم صدای در شنیدی اااااااااااااااااااااخرت کونی بازیه که نگی .وانگهی گفتن داستان نه دیگه این جور مزخرف
اینجا ایرانه کمتر زنی با دیدن خیانت کردن شوهرش ازش طلاق میگیره در اکثریت موارد با یه قهر و آشتی قضیه حل و فصل میشه
عارفانه جون به منم میدی مال من 18 سانته و کلفت
قول میدم پشیمون نشی
کاری با کسشعری که نوشته بودی ندارم عشقشو داری نه؟ مثلا بگی زاییده گاییده بالا شهری_ کس پاره خانوم
روانی خیلی عشق کردی یکی مثل خودت جنده کردی