بالاخره مخشو زدم (۱)

1400/04/11

امممم
اول از خودم بگم. اسمم آرش و قدم بلنده. هیکلم به گفته دیگران خوبه ولی خب قیافم رو لازم نیست بقیه بگن و خودم میدونم که قیافم تخمی ترین قیافه دنیاست.
به خاطر همین قیافه هیچوقت جرات نکرم به هیچ دختری پیشنهاد بدم و همیشه سعی میکردم با نمرات بالا این کمبود رو جبران کنم. اما خب تو این دوره زمونه تیپ و قیافه خیلی مهمتر از درس و نمره هست.
دوران راهنمایی یا همون متوسطه اول رو با نمرات خیلی بالا گذروندم و مدرسه تیزهوشان قبول شدم.
جو دبیرستان یا همون متوسطه دوم خیلی با راهنمایی فرق داشت و ناچار بودم برم کلاس تقویتی. و اکثر کلاس ها هم مختلط بودن.( دختر و پسر توی یه کلاس بودن ). میدونستم بخاطر قیافم کسی بهم پا نمیده و به همین خاطر برخلاف رفیقام به کسی پیشنهاد نمیدادم. دهم گذشت و رسیدیم یازدهم. سال یازدهم و توی یکی از این کلاسای تقویتی که نمیگم چه درسی بود ، یه دانش اموز دختر جدید به جمعمون اضافه شد. دختره انچنان خوشگل نبود اما خب میشه گفت از بقیه بهتر بود. رفیقام اکثرا رل بودن واسه همین زیاد به این دختره توجه نمیکردن. اسمش مهسا بود و قد حدودا بلندی داشت و موهاش چتری بود.
از همون اول رفتم تو نخش و تصمیم گرفتم شمارشو پیدا کنم. واسه همین به رفیقام سپردم که اگه میتونن یه کمکی برسونن بهم.
گذشت و گذشت تا یه روز رفیقم توی واتساپ بهم پیام داد که دختره شماره ای به اسم خودش نداره و سیمکارت پدرش توی موبایلشه ولی ایدی اینستاشو پیدا کردم. منم که خرذوق شده بودم ایدی رو ازش گرفتم و سریع پیجشو اوردم. پروفایلش عکس خودش بود.خواستم بهش پیام بدم ولی راستشو بخواین تخمشو نداشتم.
هفته ای سه جلسه توی کلاس میدیدمش. دختر شیطون و حاضر جوابی بود و واسه هر تیکه ای ک معلم مینداخت جواب داشت.
لباسایی ک میپوشید معمولا یه مانتو بلند بود و یه شال که زیاد واسم تحریک کننده نبودن.
اما یه روز در عین ناباوری لباسی پوشید که شاید همه پسرا رو جذب خودش میکرد. یه مانتو کوتاه با یه شلوار لی سیاه که وقتی روی صندلی مینشست مانتوش بالا میرفت و برامدگی کونش کاملا مشخص بود. اون روز اونقدر شهوتم زد بالا که تصمیم گرفتم هرطور شده مخشو بزنم.
با یه پیج فیک فالوش کردم اما درخواست فالومو رد کرد. بعدش پیام دادم و گفتم که چرا درخواست فالومو رد میکنی و اونم گفت پیجم شخصی و اینجور چیزا.بعد از کلی بحث کردن هم زد بلاکم کرد.
جلسه بعد توی کلاس ، رفیقم وقتی داشت از در میومد داخل پاش گیر کرد و خورد زمین. همین موقع مهسا بلند شد با صدای بلند گفت : پسر جون یکم تمرین کن ک وقتی دختر میبینی دست و پاتو گم نکنی . و بعدش همه زدن زیر خنده. حتی پسرا هم که تا اون موقع نمیدونستم اینقدر کص لیسن میخندیدن. همین موقع که دیدم رفیقم ناراحت شده شاید یه لحظه فکرم کار نکرد و بلند شدم گفتم: اره هرکی باشه و اینهمه جنده یه جا ببینه دست و پاشو گم میکنه. کونشو داری یبار دیگه بگو ببین چطوری کونت میذارم.دختره هرزه …
یهو همه ساکت شدن و بعدش فهمیدم چه گوهی خوردم و سریع رفتم بیرون. ترسیدم به معلم بگه و ابروم بره. واسه همین به رفیقم پیام دادم و اونم گفت که بعد از تو مهسا هم رفت بیرون و دیگه نیومد کلاس. یخورده خیالم راحت شد ولی هنوز میترسیدم.
رفتم روی صندلی پارک نشستم و تصمیم گرفتم یجوری این گند رو جمعش کنم. واسه همین اینستا رو باز کردم و با پیج اصلیم بهش پیام دادم :
-سلام. ببخشید مهسا خانوم. نمیتونم ببینم کسی به رفیقام توهین کنه. بازم ببخشید
بعد از دو ساعت پیاممو سین کرد و شروع کردیم چت کردن. ( نمیدونم چطوری عکس میفرستن وگرنه همون چتارو همینجا میذاشتم که اینقدر خلاصشو ننویسم 🤦‍♂️)
+نه خب عذرخواهی لازم نیست. من نباید مسخره میکردم رفیقتونو. ببخشید
-بالاخره خودتونم دوست و رفیق دارین و میدونین دیگه …
+نه
-یعنی چی؟
+من رفیق ندارم
-چرا
+ولش کن . حسش نیست جواب بدم
-باشه اوکی
+راستی پیجمو چطوری پیدا کردی
-اینم حسش نیست.ول کن 😂
+باشه 😂😂😂
-میشه ببینمتون؟
+واسه چی

  • بهتون میگم حالا
    +نمیدونم والا
    -من الان توی پارک *** هستم. اگه میشه تا نیم ساعت دیگه بیاین کافه ***
    +باشه
    -مرسی
    توی کافه همو ملاقات کردیم و بعد از حدودا یه ماه بهش پیشنهاد دادم. فکرشو نمیکردم بخاطر قیافه تخمیم قبول کنه ولی خودش میگفت خوشم اومده از اخلاقت .
    وقتی رل زدیم حدودا یه سال گذشت و دیگه راحت در مورد سکس و اینا چه به شوخی و چه جدی حرف میزدیم. دو سه بارم سکس چت کردیم ولی خب هیچکدوم جرات نداشتیم پیشنهاد سکس واقعی بدیم.
    نزدیکای کنکور بود . داشتیم چت میکردیم که به شوخی گفتم میخوای بهت یچیزی بدم کنکور بالا بزنی؟ گفت: اره . چی؟ . گفتم : سکس با من 😂. اونم خندید و گفت بهش فکر میکنم. نمیدونستم داره به شوخی میگه یا جدی ولی خب خنده هاش نشون میداد شوخی میکنه.
    دو ماه مونده بود به کنکور که گفت خونتون خالیه امروز بیام خونتون؟
    گفتم اره خانوادم رفتن خونه مادربزرگم که مثلا خواهرام شلوغ نکنن و مانع درس خودن من نشن 😂.
    اونم گفت : عالیه.ساعت 4 میام.
    زنگ آیفون رو زد و در رو باز کردم. یه مانتو خیلی نازک پوشیده بود با یه شلوار پارچه ای حدودا گشاد. چند باری اومده بود خونمون ولی خب نهایتش لب گرفتن بود. ولی اون روز جفتمون یه چیز تازه میخواستیم. از پشت بغلش کردم و سرشو بوسیدم. یکم کیرمو از رو شلوار مالیدم به کونش و گفتم میشه لباساتو در بیاری؟
    اونم شروع کرد. مانتو و تیشرتشو در اورد. یه سوتین سیاه با سینه های نه چندان بزرگ. گفتم شلوارتو میخوام خودم در بیارم. خوابوندمش رو زمین و شلوارشو در اوردم. یه کون برنزه و بزرگ که حتی با دیدنش میشد ارضا شد . شلوارمو در اوردم و خوابیدم روش. گفتم :
    -میخوام از پشت بکنمت.
    +نه . شنیدم خیلی درد داره. از جلو بکن
    یه لحظه هنگ گردم.
    -از جلو؟ مگه …
    +نه باکره نیستم
    عصبانی شدم . خیلی عصبانی
    -تو که گفتی قبل از من با کسی نبودی
    +خب نبودم ( با خنده ) . باکره نیستم چون پردمو چند سال پیش توی تصادف از دست دادم.
    -اها . گفتی تصادف کردی. ولی در این مورد چیزی نگفتی
    +اره یادم نبود بهت بگم. حالا از جلو بکن
    ترسیدم از جلو بکنمش. خب اولین بارم بود و میترسیدم.مخصوصا اینکه همین الانشم نزدیک بود ابم بیاد.
    گفتم :
    -راستش میترسم ( با خنده )
    +از چی؟!!
    -از اینکه نتونم تخمین بزنم ابم کی میاد و بریزم توش
    +خاک تو سرت آرش ( با قهقهه ). باشه از پشت بکن. فقط تو رو خدا اروم. البته وایسا اول برم تمیز کنم .
    -باشه
    رفت دستشویی و برگشت
    +فقط تو رو خدا اروم. شنیدم خیلی درد داره
    -باشه
    یکم سرواخشو زبون زدم. بعد انگشت وسطمو اروم کردم تو کونش. تکون خورد و با دستش دستمو گرفت.
    +اروووووم
    -باشه
    انگشتمو تو کونش چرخوندم و بعدش انگش اشارمو اروم اضافه کردم. انگشتمو عقب جلو میکردم تا کم کم جا باز کرد.
    شلوارمو در اوردم و گفتم نمیخوری؟
    +پسره لاشی. مگه تو کصمو خوردی؟
    -نه خب من بدم میاد ( با خنده )
    +پس تو هم ارزوی ساک زدن و با خودت به گور ببر ( با خنده )
    -باشه خودت خواستی. الان خشک خشک میکنمت تا جر بخوری
    +نه گوه خوردم. وایسا
    -شوخی کردم. مرطوب کننده دارم
    بعد از اینکه کرم رو زدم بهش گفتم داگی بشینه. اینطوری میدونستم درد کمتری میکشه. کیرمو تنظیم کردمو سرشو کردم تو کونش. کم کم بیشتر فرو کردم و شروع کردم تلنبه زدن. همونطور که حدس میزدم زود تر از مهسا ارضا شدم و ابمو تو کونش خالی کردم.
    +ارش ادمه بده. یکم مونده ارضا شم.
    -باشه
    بعد از اینکه از کون کردمش جراتم بیشتر شد. گفتم به پشت بخواب. اونم خوابید و منم رفتم روش و خیلی اروم گذاشتم تو کصش. اروم اروم تلنبه میزدم و کم کم سرعتو بیشتر کردم. همزمان سینه های کوچیکشو میمالیدم و ازش لب میگرفتم. وقتی ارضا شد سریع از روش پا شدم تا ابم توی کصش خالی نشه. دستشو دور کیرم حلقه کرد و شروع کرد جق زدن برام. ابمو خالی کردم روی صورت و گردنش و بعد گفتم بریم حموم. توی حموم همدیگه رو شستیم و رفتیم تا لباس بپوشیم. تو همین زمان گوشیم پیام اومد : ارش خونتون خالیه من با دوست دخترم بیام بالا؟ …

ببخشید طولانی بود. اگه خواستین ادامه میدم و اگه هم نه که هیچی 🌹

نوشته: آرش


👍 1
👎 8
13901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

818164
2021-07-02 01:36:04 +0430 +0430

چرا هرکی داستان مینویسه قیافه تخمی هیکل خوب با برعکس هیکل کیری قیافه عالی این همه قیافه کیری هیکل کیری تو خیابون میبینم چیه پس بعدش جقیا تیزهوشان نمیرن کوس نگوووو

1 ❤️

818172
2021-07-02 01:57:31 +0430 +0430

تو جقتو بزن کونی
داستان راستان نوشتنت پیشکش

0 ❤️

818213
2021-07-02 10:48:34 +0430 +0430

کسسخللللل

0 ❤️

818247
2021-07-02 17:58:05 +0430 +0430

تو ک راست میگی ببین پیشنهاد میکنم قبل خاب فقط جق بزنی ب جای فکردن درباره رویا هات درضمن ادم وقتی میخاد مخ ی دختریو بزنه عمرا ب کص و کونش فکر کنه اون لحظه چون اتخاب کلمات مخشو میگاد بعد تو زدی بالا گفتی مخشو بزنم کیرم تو هیکلت و قیافه کیریت
راستی سیاوش خان اگ کامنتمو میخونی داداچ من نیمه جقی محسوب میشم ولی از شیش ساله تو سازمان منگلان پرت شده از دبستان(سمپاد) درس میخونم همه رو قاطی نکن برادر

0 ❤️