آورده اند که روزی سه خواهر در این جدل بودند که کیر پسرها از چه جنس باشد؟؟ یکی می گفت گوشتی است نرم و خوردنی و بی استخوان. دومی می گفت غضروفی است نه به نرمی گوشت و نه به سختی استخوان و سومی را نظر بر این بود که کیر استخوانی است سخت و بی انعطاف…
پسری را تور کرده به منزل آوردند تا فرضیه بر ترازوی آزمایش برند و دعوا تمام کنند. اولی بنا بر اعتقاد خویش کیر پسر را بگرفت و گفت ببینید گوشتی نرم است. دومی دست بر آن برد و دید کیر غضروفی است نیمه سخت و سومی چون دست بر کیر برد، استخوانی سخت شده بود. در این زمان پسر، چون نگارنده ! کمری شل داشت و آب از کیرش روان گشت و روی فرش بریخت. پدر از راه رسید و دختران فی الفور پسر در کمد نهان کردند. چون پدر آب کیر بدید از ماهیت آن بپرسید و دختر بزرگتر به رندی جواب همی داد که زرده تخم ماکیان خوردیم و سفیده بر فرش بریخت…
پدر، آب کیر به گمان سفیده تخم مرغ بر بدن بزد و بفرمود : سفیده نیز کم از زرده نباشد و چشم را جلا بخشد…
بر گرفته از کتاب «کیرانه» نوشته کیرالعلمای کیرکوفته-با اندکی تصرف و تلخیص
نوشته: کیرالعلما
یاد رفیق خالی یندم افتادم میگفت داشتم آب کی رمو میریختم رو ممه های دوست دخترم، مامانم در اتاق رو باز کرد گفت بپا رو فرش نریزه!!!
به نظرم جای این متن تو تاپیک بود نه بخش داستان